انقلاب اجتماعي قرن نوزدهم
"انقلاب اجتماعي قرن نوزدهم چکامهي خود را فقط از متن آينده ميتواند برداشت کند نه از گذشته. تا اين انقلاب هرگونه ايمان خرافي به گذشته را به کلي کنار نگذارد، نميتواند به انجام وظيفهي خاص خود به پردازد. انقلابهاي پيشين به يادآوري رويدادهاي تاريخي دورانهاي سپري شده از آن جهت نياز داشتند که بتوانند محتوي واقعي خود را بر خود پوشيده دارند. انقلاب قرن نوزدهم براي آن که بتواند محتوي خود را بر خويش روشن سازد بايد "مردگان را بگذارد تا مردگان بردارند1" آنجا گفتار بر محتوي برتري داشت و اينجا محتوي بر گفتار."
مارکس. کارل؛ هجدهم برومر لويي بناپارت؛ صص 32-33 ترجمه محمد پورهرمزان، چاپ يکم 1386 نشر پرسش1 – اين عبارت را عيسا خطاب به يکي از شاگردان خود گفته است. در روايات انجيل چنين آمده است: روزي يکي از شاگردان عيسا وي را گفت: اي معلم پدرم مرد، اجازه فرما که براي کفن و دفن او بروم. عيسا گفت: تو زندهاي، از پي مرده مرو، مرده را بگذار تا مردگان بردارند
نظرات شما عزیزان: